Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قدرت
2 . نقطه قوت
3 . استواری
4 . شدت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
strength
/streŋθ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قدرت
توانایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
توان
یارا
زور
نا
قدرت
قوت
قوه
1.It's a sport that requires great physical strength.
1. این ورزشی است که به قدرت [توانایی] جسمی زیادی نیاز دارد.
strength to do something
توانایی انجام کاری
She didn't have the strength to walk any further.
او توانایی بیشتر راه رفتن نداشت.
2
نقطه قوت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقطه قوت
مترادف و متضاد
weakness
1.The great strength of this arrangement is its simplicity.
1. نقطه قوت عالی این برنامهریزی ساده بودن آن است.
2.We all have our strengths and weaknesses.
2. ما همگی نقاط قوت و ضعف خود را داریم.
3
استواری
محکمی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استحکام
4
شدت
1.I was surprised at the strength of her feelings.
1. از شدت احساسات او متعجب شدم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
streetcar
street smarts
street sign
street name
street lamp
strenuous
strenuously
streptopelia turtur
stress
stressed
کلمات نزدیک
streetwise
streetlight
streetlamp
streetcar
street vendor
strengthen
strengthen someone's belief
strenuous
stress
stress mark
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان