[اسم]

stress

/stres/
قابل شمارش

1 فشار عصبی استرس

معادل ها در دیکشنری فارسی: اضطراب تنش فشار عصبی فشار روانی
مترادف و متضاد pressure strain relaxation
to be under stress
تحت فشار عصبی بودن [استرس داشتن]
  • Things can easily go wrong when people are under stress.
    وقتی مردم تحت فشار عصبی باشند اوضاع می‌تواند به آسانی خراب شود.
stress-related illness
بیماری‌های ناشی از فشار عصبی
emotional/mental stress
فشار احساسی/ذهنی
to deal with stress
دست و پنجه نرم کردن با فشار عصبی
  • Yoga is a very effective technique for dealing with stress.
    ''یوگا" روشی بسیار موثر برای دست و پنجه نرم کردن با فشار عصبی است.
the stresses and strains of work
فشارهای عصبی و تقلاهای کار

2 تکیه (آواشناسی) فشار

معادل ها در دیکشنری فارسی: تکیه
مترادف و متضاد accent emphasis
  • 1.The stress is on the second syllable.
    1. تکیه [فشار] روی هجای دوم است.

3 تأکید

معادل ها در دیکشنری فارسی: تاکید
مترادف و متضاد emphasis importance insistence
to lay/put stress on something
تأکید داشتن
  • 1. At school, they laid great stress on academic achievement.
    1. در مدرسه، آنها تأکید زیادی روی دستاوردهای آکادمیک داشتند.
  • 2. She lays great stress on punctuality.
    2. او تأکید زیادی روی وقت‌شناسی دارد.

4 فشار

معادل ها در دیکشنری فارسی: فشار
to put stress on something
فشار به چیزی وارد کردن
  • Shoes with high heels put a great deal of stress on knees and ankles.
    کفش‌های پاشنه بلند فشار بسیار زیادی به زانوها و مچ پا وارد می‌کند.
[فعل]

to stress

/stres/
فعل گذرا
[گذشته: stressed] [گذشته: stressed] [گذشته کامل: stressed]

5 تأکید کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تاکید کردن
مترادف و متضاد draw attention to emphasize underline play down understate
to stress something
بر چیزی تأکید کردن
  • She stressed the importance of timing.
    او بر اهمیت زمان‌بندی تأکید کرد.
to stress that…
تأکید کردن که...
  • I stressed that this was our policy.
    من تأکید کردم که این سیاست ما است.
to stress + speech
تأکید کردن + نقل قول
  • ‘There is,’ Johnson stressed, ‘no real alternative.’
    "جانسون" تأکید کرد: «هیچ راه دیگری وجود ندارد.»

6 با تکیه بیان کردن

مترادف و متضاد emphasize place the emphasis on
to stress something
چیزی را با تکیه بیان کردن
  • In the word 'engine', you should stress the first syllable.
    در واژه "engine" شما باید اولین هجا را با تکیه بیان کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان