[فعل]

to strengthen

/ˈstreŋ.θən/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: strengthened] [گذشته: strengthened] [گذشته کامل: strengthened]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تقویت کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تقویت کردن
  • 1.exercises to strengthen the leg muscles
    1. ورزش‌هایی برای تقویت ماهیچه‌های پا
  • 2.The experience only strengthened his belief in God.
    2. آن تجربه تنها باور او به خدا را تقویت کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان