Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سلانهسلانه راه رفتن
2 . قدمزنی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to stroll
/stroʊl/
فعل ناگذر
[گذشته: strolled]
[گذشته: strolled]
[گذشته کامل: strolled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سلانهسلانه راه رفتن
قدم زدن، یواش یواش راه رفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قدم زدن
1.I strolled around the city.
1. سلانهسلانه در شهر راه رفتم.
[اسم]
stroll
/stroʊl/
قابل شمارش
2
قدمزنی
عمل آرام آرام قدم زدن
1.a stroll in the park
1. قدمزنی [قدمی] در پارک
2.He took a stroll in the garden.
2. او در باغ، آرام آرام قدم زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
stroke play
stroke
stroganoff
stroboscope
strobe
stroller
strong
strong box
strong chemistry
strong currency
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان