[صفت]

submissive

/səbˈmɪsɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more submissive] [حالت عالی: most submissive]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مطیع سر به راه، تسلیم

معادل ها در دیکشنری فارسی: انفعالی رام مطیع
مترادف و متضاد compliant obedient yielding obstinate
  • 1.a submissive girl
    1. یک دختر مطیع
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان