[صفت]

sudden

/ˈsʌd.ən/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more sudden] [حالت عالی: most sudden]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ناگهانی

معادل ها در دیکشنری فارسی: آنی ناگهانی ناغافل غیرمترقبه
  • 1.a sudden change of plan
    1. تغییر ناگهانی برنامه
  • 2.His sudden death came as a great shock to everyone.
    2. مرگ ناگهانی او برای همه شوکی بزرگ بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان