[صفت]

sundry

/ˈsʌndri/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 متعدد گوناگون

مترادف و متضاد varied various
  • 1.The main character in the novel returns home safely after his sundry adventures.
    1. شخصیت اصلی این رمان پس از ماجراجویی های متعددش به سلامت به خانه باز می گردد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان