[صفت]

swamped

/swɑːmpt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more swamped] [حالت عالی: most swamped]

1 غرق در سخت گرفتار، ذله

  • 1.The department was swamped with job applications.
    1. دپارتمان غرق در درخواست شغلی بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان