[اسم]

swearing

/ˈswerɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ناسزاگویی فحش دادن

  • 1.I was shocked at the swearing.
    1. من به خاطر ناسزاگویی شوکه شده بودم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان