[فعل]

to take out of

/teɪk aʊt ʌv/
فعل گذرا
[گذشته: took out of] [گذشته: took out of] [گذشته کامل: taken out of]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کسی را خسته کردن

to take it/something out of somebody
کسی را خسته کردن
  • Looking after small children really takes it out of you.
    مراقبت کردن از بچه‌های کوچک واقعاً آدم را خسته می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان