Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تصاحب کردن
2 . کاری را برعهده گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to take over
/teɪk ˈoʊvər/
فعل گذرا
[گذشته: took over]
[گذشته: took over]
[گذشته کامل: taken over]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تصاحب کردن
کنترل چیزی را (بهزور) بهدست گرفتن
to take something over
چیزی را تصاحب کردن
Their plan is to take over the company's main electric vehicles division.
برنامه آنها تصاحب کردن بخش خودروهای الکتریک شرکت است.
2
کاری را برعهده گرفتن
مسئولیتی را قبول کردن
to take something over
کاری را برعهده گرفتن
Colin Lamb has taken over responsibility for this project.
"کالین لمب" مسئولیت این پروژه را بر عهده گرفتهاست.
to take over as something
بهعنوان چیزی کاری را برعهده گرفتن
She took over as manager two weeks ago.
او بهعنوان مدیر دو هفته پیش کار را برعهده گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
take out money
take out all the canned food and open the cans.
take out a mortgage
take out a loan
take out
take part
take photos
take pictures
take pity on someone
take place
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان