[فعل]

to take over

/teɪk ˈoʊvər/
فعل گذرا
[گذشته: took over] [گذشته: took over] [گذشته کامل: taken over]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تصاحب کردن کنترل چیزی را (به‌زور) به‌دست گرفتن

to take something over
چیزی را تصاحب کردن
  • Their plan is to take over the company's main electric vehicles division.
    برنامه آنها تصاحب کردن بخش خودروهای الکتریک شرکت است.

2 کاری را برعهده گرفتن مسئولیتی را قبول کردن

to take something over
کاری را برعهده گرفتن
  • Colin Lamb has taken over responsibility for this project.
    "کالین لمب" مسئولیت این پروژه را بر عهده گرفته‌است.
to take over as something
به‌عنوان چیزی کاری را برعهده گرفتن
  • She took over as manager two weeks ago.
    او به‌عنوان مدیر دو هفته پیش کار را برعهده گرفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان