[عبارت]

take to pieces

/teɪk tu ˈpisəz/

1 از هم باز کردن پیاده کردن (ماشین آلات)

  • 1.He took the clock to pieces.
    1. او قطعات ساعت را از هم باز کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان