[اسم]

tap dance

/tæp dæns/
غیرقابل شمارش

1 رقص ضربه رقص تپ

  • 1.It can be difficult to balance, in tap dance
    1. در رقص ضربه، حفظ تعادل می‌تواند کار سختی باشد.
توضیح درباره واژه tap dance
واژه tap dance به معنای «رقص ضربه» به نوعی رقص شاد گفته می‌شود که رقصنده‌ها کفش‌هایی گل میخ دار می‌پوشند که با هر ضربه روی زمین (معمولا چوبی یا فلزی) صدایی تولید می‌کند.
[فعل]

to tap dance

/tæp dæns/
فعل ناگذر
[گذشته: tap danced] [گذشته: tap danced] [گذشته کامل: tap danced]

2 رقص ضربه کردن رقص تپ کردن

توضیح درباره فعل tap dance
فعل tap dance به معنای «رقص ضربه» به نوعی رقص شاد گفته می‌شود که رقصنده‌ها کفش‌هایی گل میخ دار می‌پوشند که با هر ضربه روی زمین (معمولا چوبی یا فلزی) صدایی تولید می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان