[اسم]

temptation

/temˈteɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وسوسه

معادل ها در دیکشنری فارسی: اغوا وسوسه
  • 1.I couldn't resist the temptation to open the letter.
    1. من نتوانستم دربرابر وسوسه باز کردن نامه مقاومت کنم.
a huge temptation to steal
وسوسه‌ای بزرگ برای دزدی کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان