Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پارچه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
textile
/ˈtekstaɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پارچه
منسوج
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پارچه
منسوج
قماش
1.a factory producing a range of textiles
1. کارخانه ی تولید کننده انواع پارچه
2.He got a job in textiles.
2. او شغلی در نساجی دارد.
3.the textile industry
3. صنعت پارچه [نساجی]
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
textbook
text file
text
texas longhorn
tettigoniid
texture
th
thai
thalamus
thalarctos maritimus
کلمات نزدیک
textbook
text-to-speech
text processing
text messaging
text message
textile factory
textual
texture
textured
tgif
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان