[اسم]

texture

/ˈtekstʃər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بافت ساختار

معادل ها در دیکشنری فارسی: بافت
  • 1.Silk has a smooth texture.
    1. ابریشم بافت نرمی دارد.
  • 2.The two cheeses were very different in both taste and texture.
    2. دو نوع پنیر هم از لحاظ طعم و هم بافت خیلی متفاوت بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان