[اسم]

Thai

/taɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اهل تایلند تایلندی

  • 1.He is Thai.
    1. او اهل تایلند است.

2 زبان تایلندی

  • 1.I know a little bit of Thai.
    1. من کمی زبان تایلندی بلدم.
[صفت]

Thai

/taɪ/
غیرقابل مقایسه

3 تایلندی [وابسته به تایلند و مردن آن]

a Thai man
یک مرد تایلندی
Thai chicken
(خوراک) مرغ تایلندی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان