Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آب شدن یخ (ماده غذایی یخزده)
2 . از فریزر درآوردن ماده غذایی (بهمنظور باز شدن یخ)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to thaw out
/θɔ aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: thawed out]
[گذشته: thawed out]
[گذشته کامل: thawed out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آب شدن یخ (ماده غذایی یخزده)
مترادف و متضاد
de-ice
defrost
unfreeze
1.Leave the meat to thaw out completely before cooking.
1. قبل از پختن، بگذارید یخ گوشت کاملاً آب شود.
2
از فریزر درآوردن ماده غذایی (بهمنظور باز شدن یخ)
1.I was planning on thawing some chicken breasts to make a stir fry for dinner.
1. قصد داشتم مقداری سینه مرغ از فریزر درآورم تا برای شام سرخ کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
text back
tell from
living thing
tell apart
tear away
think ahead
throw into
tidy away
tie in with
pay a call on
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان