[صفت]

thorny

/ˈθɔrni/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: thornier] [حالت عالی: thorniest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خاردار پر از خار

معادل ها در دیکشنری فارسی: خاردار
thorny rose bushes
بته‌های رز خاردار

2 پرزحمت مشکل‌ساز، دشوار

  • 1.It is essential that we tackle this thorny problem.
    1. ضروری است که بر این مشکل پرزحمت غلبه کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان