Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کامل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
thorough
/ˈθɜroʊ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more thorough]
[حالت عالی: most thorough]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کامل
جامع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جامع
همهجانبه
کامل
مترادف و متضاد
complete
exhaustive
rigorous
cursory
partial
superficial
1.Mom decided to spend the day in giving the basement a thorough cleaning.
1. مامان تصمیم گرفت روز را صرف کامل تمیز کردن انباری کرد.
2.My science teacher praised Sandy for doing a thorough job of cleaning up the lab.
2. معلم علوم من "سندی" را برای انجام کامل تمیزکاری آزمایشگاه تحسین کرد.
3.The police made a thorough search of the house after the crime had been reported.
3. بعد از گزارش جنایت، پلیس تحقیقاتی جامع از خانه به عمل آورد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
thorn
thorax
thong
thistle
this evening
thoroughbred
thoroughfare
thoroughly
thou
thought
کلمات نزدیک
thorny
thorn
thorax
thong
thompson
thoroughbred
thoroughfare
thoroughgoing
thoroughly
thoroughness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان