Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بینتیجه گذاشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to thwart
/θwɔːrt/
فعل گذرا
[گذشته: thwarted]
[گذشته: thwarted]
[گذشته کامل: thwarted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بینتیجه گذاشتن
خنثی کردن
مترادف و متضاد
defeat
frustrate
hinder
1.She was thwarted in her attempt to take control of the party.
1. تلاشهای او برای کنترل کردن مهمانی بینتیجه ماند.
2.to thwart somebody’s plans
2. خنثی کردن برنامههای یک نفر
تصاویر
کلمات نزدیک
thus
thursday
thurs.
thundery
thunderstruck
thyme
thyroid
ti
tiara
tibet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان