Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . باجه بلیط (فروشی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ticket office
/ˈtɪkət ˈɔfəs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
باجه بلیط (فروشی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دفتر فروش بلیت
1.A passenger is talking to someone at the ticket office.
1. مسافری دارد با کسی در باجه بلیط فروشی صحبت می کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ticket counter
ticket collector
ticket
ticked off
tick-tack-toe
ticket tout
tickle
tickle someone pink
tickled pink
ticklish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان