Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مرتب کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to tidy up
/taɪdi ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: tidied up]
[گذشته: tidied up]
[گذشته کامل: tidied up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مرتب کردن
تروتمیز کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منظم و مرتب کردن
مرتب کردن
انتظام دادن
1.You really need to tidy up your room. It's like a pigsty in there!
1. تو واقعاً باید اتاقت را مرتب کنی. آنجا مثل خوکدانی شدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
tidy
tidiness
tidily
tidemark
tideline
tie
tie clip
tie down
tie the game
tie the knot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان