Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جدول زمانی
2 . زمانبندی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
timetable
/ˈtaɪmˌteɪ.bl/
قابل شمارش
[جمع: timetables]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جدول زمانی
زمانبندی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جدول زمانی
زمانبندی
مترادف و متضاد
agenda
calendar
programme
schedule
1.You haven't got the new timetable.
1. شما هنوز جدول زمانی (برنامه) جدید را نگرفته اید.
[فعل]
to timetable
/ˈtaɪmˌteɪ.bl/
فعل گذرا
[گذشته: timetabled]
[گذشته: timetabled]
[گذشته کامل: timetabled]
صرف فعل
2
زمانبندی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زمانبندی کردن
مترادف و متضاد
schedule
تصاویر
کلمات نزدیک
timeshare
timescale
times
timer
timepiece
timid
timidity
timidly
timing
timorous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان