Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خستهکننده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
tiring
/ˈtɑɪ.rɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more tiring]
[حالت عالی: most tiring]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خستهکننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خستهکننده
مترادف و متضاد
exhausting
wearying
1.I've had a very tiring day.
1. روزی بسیار خستهکننده داشتهام.
2.Looking after three kids is extremely tiring.
2. نگهداری از سه تا بچه شدیدا خستهکننده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
tiresome
tireless
tiredness
tiredly
tired out
tissue
tissue paper
tit
tit for tat
titan
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان