Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دستمال کاغذی
2 . بافت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
tissue
/ˈtɪʃ.uː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دستمال کاغذی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دستمال کاغذی
مترادف و متضاد
tissue paper
1.I have some tissues in my bag.
1. چندتا دستمال کاغذی در کیفم دارم.
2
بافت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بافت
نسج
مترادف و متضاد
material
matter
a sample of brain tissue
نمونهای از بافت مغز
تصاویر
کلمات نزدیک
tiring
tiresome
tireless
tiredness
tiredly
tissue paper
tit
tit for tat
titan
titanic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان