[عبارت]

to go

/tu goʊ/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باقی ماندن

  • 1.I only have one exam to go.
    1. فقط یک امتحان برایم باقی مانده است. [یک امتحان دیگر بیشتر برایم باقی نمانده است.]

2 بیرون‌بر (غذا یا نوشیدنی) برای بردن (هنگام سفارش غذا)

  • 1.Two pizzas to go.
    1. دوتا پیتزای بیرون‌بر.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان