Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ردی از کسی پیدا کردن (بعد از جستجوی زیاد)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to track down
/træk daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: tracked down]
[گذشته: tracked down]
[گذشته کامل: tracked down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ردی از کسی پیدا کردن (بعد از جستجوی زیاد)
مترادف و متضاد
trace
to track somebody/something down
ردی کسی/چیزی پیدا کردن
1. The police have so far failed to track down the murderer.
1. پلیس تاکنون نتوانسته ردی از قاتل را پیدا کند.
2. We finally managed to track him down in Sussex.
2. ما بالاخره توانستیم او را در "ساسکس" پیدا کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
track and field
track
tracing
trachea
trace
tractor
tractor-trailer
trade
trader
tradesman
کلمات نزدیک
track and field
track
tracing paper
trachomatous
trachoma
track event
track record
track shoe
trackball
tracker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان