[اسم]

traitor

/ˈtreɪtər/
قابل شمارش
[جمع: traitors]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خائن

معادل ها در دیکشنری فارسی: پیمان‌شکن خائن خیانتکار
مترادف و متضاد back-stabber betrayer loyalist patriot
  • 1.No villain is worse than a traitor who betrays his country.
    1. هیچ شروری بدتر از خائنی نیست که به کشورش خیانت می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان