[اسم]

tramp

/træmp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ولگرد بی‌خانمان، کارتن‌خواب

معادل ها در دیکشنری فارسی: ولگرد
مترادف و متضاد hobo
  • 1.the tramps who were sleeping in the park
    1. کارتن‌خواب‌هایی که در پارک می‌خوابیدند
[فعل]

to tramp

/træmp/
فعل گذرا
[گذشته: tramped] [گذشته: tramped] [گذشته کامل: tramped]

2 (محکم) پا گذاشتن (با گام های سنگین) راه رفتن

مترادف و متضاد tromp
  • 1.We tramped across the wet grass to look at the statue.
    1. ما از میان چمن خیس با گام‌های سنگین راه رفتیم تا به مجسمه نگاه کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان