Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لگد کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to trample
/ˈtræmpl/
فعل ناگذر
[گذشته: trampled]
[گذشته: trampled]
[گذشته کامل: trampled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
لگد کردن
پایمال کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پایمال کردن
له کردن
لگدمال کردن
1.Don't trample on the flowers.
1. روی گلها لگد نکن.
تصاویر
کلمات نزدیک
tramp
tramlines
tramcar
tram
trajectory
trampled
trampoline
tramway
tran
trance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان