Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آرام کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to tranquilize
/ˈtræŋkwəlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: tranquilized]
[گذشته: tranquilized]
[گذشته کامل: tranquilized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آرام کردن
بیهوش کردن
1.A gamekeeper tranquillized the rhinoceros with a drugged dart.
1. شکاربان با تیری آغشته به دارو کرگدن را آرام کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
tranquility
tranquil
trance music
trance
tran
tranquilizer
tranquillizer
trans-fatty acid
transact
transaction
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان