[اسم]

trench

/trentʃ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گودال چاله، شیار

معادل ها در دیکشنری فارسی: خاکریز
مترادف و متضاد ditch
  • 1.Dig a trench and fill it with water.
    1. گودالی بکن و آن را پر از آب کن.

2 سنگر (نظامی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: سنگر
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان