[اسم]

trend

/trend/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 روند جریان

معادل ها در دیکشنری فارسی: روند سیر
مترادف و متضاد drift movement tendency
economic/social/political trends
روندهای اقتصادی/اجتماعی/سیاسی و...
trend towards something
روندی به سمت [برای] چیزی
  • There is a growing trend towards earlier retirement.
    یک روند رو به رشد برای بازنشستگی زودتر وجود دارد.
trend in something
روند (در) چیزی
  • current trends in language teaching
    روندهای اخیر آموزش زبان
a downward/an upward trend in something
روند رو به کاهش/افزایش در چیزی
  • an upward trend in sales
    روند رو به افزایش در فروش
the underlying trend
روند بنیادی
  • The underlying trend of inflation is still upwards.
    روند بنیادی تورم همچنان رو به رشد است.

2 مد

مترادف و متضاد fashion
  • 1.You seem to have set a new trend.
    1. به نظر می‌رسد که یک مد جدید شکل داده‌ای.
[عبارات مرتبط]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان