Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . روند
2 . مد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
trend
/trend/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
روند
جریان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
روند
سیر
مترادف و متضاد
drift
movement
tendency
economic/social/political trends
روندهای اقتصادی/اجتماعی/سیاسی و...
trend towards something
روندی به سمت [برای] چیزی
There is a growing trend towards earlier retirement.
یک روند رو به رشد برای بازنشستگی زودتر وجود دارد.
trend in something
روند (در) چیزی
current trends in language teaching
روندهای اخیر آموزش زبان
a downward/an upward trend in something
روند رو به کاهش/افزایش در چیزی
an upward trend in sales
روند رو به افزایش در فروش
the underlying trend
روند بنیادی
The underlying trend of inflation is still upwards.
روند بنیادی تورم همچنان رو به رشد است.
2
مد
مترادف و متضاد
fashion
1.You seem to have set a new trend.
1. به نظر میرسد که یک مد جدید شکل دادهای.
[عبارات مرتبط]
trendy
1. به روز
trendsetter
2. رواجدهنده (مد و ...)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
trench mortar
trench coat
trench
tremor
tremendously
trendy
tress
trestle table
trews
trey
کلمات نزدیک
trenchant
trench
tremulous
tremor
tremendously
trendsetter
trendy
trendy café
trepidation
trespass
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان