Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بدون اجازه وارد شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to trespass
/ˈtrespəs/
فعل ناگذر
[گذشته: trespassed]
[گذشته: trespassed]
[گذشته کامل: trespassed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بدون اجازه وارد شدن
غیرقانونی وارد شدن
1.He told me I was trespassing on private land.
1. او به من گفت که بدون اجازه وارد ملک شخصی شده ام.
2.The sign on the fence said ‘No trespassing’.
2. روی تابلوی روی حصار نوشته بود "ورود بدون اجازه ممنوع".
تصاویر
کلمات نزدیک
trepidation
trendy café
trendy
trendsetter
trend
trespasser
tresses
trevor
trey
triage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان