[اسم]

trepidation

/ˌtrɛpɪˈdeɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ترس و لرز اضطراب، نگرانی شدید .

مترادف و متضاد anxiety apprehension fear calm
  • 1.John tried to hide his trepidation when he proposed to Susie, the girl he loved.
    1. "جان" تلاش کرد اضطراب خود را پنهان کند وقتیکه از "سوزی" خواستگاری کرد، دختری که او عاشقش بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان