Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . امتحان کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to try out
/traɪ aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: tried out]
[گذشته: tried out]
[گذشته کامل: tried out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
امتحان کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
امتحان کردن
to try something out
چیزی را امتحان کردن
1. We're going to try out that Italian restaurant tonight.
1. ما قرار است آن رستوران ایتالیایی جدید را امشب امتحان کنیم.
2. Why don't you try out your new racket?
2. چرا راکت جدیدت را امتحان نمیکنی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
try one's hand at something
try on
try
truthfulness
truthfully
trying
tryst
tsarist
tsk tsk
tsp.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان