Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (عمل) کشیدن
2 . قایق یدککش
3 . با زور کشیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
tug
/tʌɡ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(عمل) کشیدن
1.The little girl gave my hand a tug.
1. دختر کوچولو دست من را کشید.
2
قایق یدککش
کشتی یدککش
مترادف و متضاد
tugboat
[فعل]
to tug
/tʌɡ/
فعل ناگذر
[گذشته: tugged]
[گذشته: tugged]
[گذشته کامل: tugged]
صرف فعل
3
با زور کشیدن
1.I tugged at the rope and it broke.
1. من با زور طناب را کشیدم و آن پاره شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
tuft
tuesday
tues.
tudor
tucker
tug of war
tugboat
tuition
tulip
tumble
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان