Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پست گذاشتن در شبکه اجتماعی توئیتر
2 . جیکجیک کردن (پرنده)
3 . پست در توئیتر
4 . جیکجیک (پرنده)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to tweet
/twiːt/
فعل گذرا
[گذشته: tweeted]
[گذشته: tweeted]
[گذشته کامل: tweeted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پست گذاشتن در شبکه اجتماعی توئیتر
1.She's always tweeting about environmental issues.
1. او همیشه درباره مسائل محیطزیستی در توئیتر پست میگذارد.
2
جیکجیک کردن (پرنده)
جیرجیر کردن
[اسم]
tweet
/twiːt/
قابل شمارش
3
پست در توئیتر
توئیت
1.He started posting tweets via his cell phone to keep friends and family updated on his progress.
1. او شروع به توئیت پست گذاشتن با موبایلش شد تا دوستان و خانوادهاش را در جریان پیشرفتش بگذارد.
4
جیکجیک (پرنده)
جیرجیر
تصاویر
کلمات نزدیک
tween
tweed
tweak
twang
tv screen
tweezers
twelfth
twelfth grade
twelfth night
twelve
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان