[فعل]

to tweet

/twiːt/
فعل گذرا
[گذشته: tweeted] [گذشته: tweeted] [گذشته کامل: tweeted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پست گذاشتن در شبکه اجتماعی توئیتر

  • 1.She's always tweeting about environmental issues.
    1. او همیشه درباره مسائل محیط‌زیستی در توئیتر پست می‌گذارد.

2 جیک‌جیک کردن (پرنده) جیرجیر کردن

[اسم]

tweet

/twiːt/
قابل شمارش

3 پست در توئیتر توئیت

  • 1.He started posting tweets via his cell phone to keep friends and family updated on his progress.
    1. او شروع به توئیت پست گذاشتن با موبایلش شد تا دوستان و خانواده‌اش را در جریان پیشرفتش بگذارد.

4 جیک‌جیک (پرنده) جیرجیر

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان