Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مبتدی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
tyro
/ˈtaɪroʊ/
قابل شمارش
[جمع: tyros]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مبتدی
کارآموز، تازه کار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نوچه
مبتدی
مترادف و متضاد
beginner
novice
1.I look forward to seeing this young tyro's next ballet.
1. من بی صبرانه منتظر دیدن باله بعدی این جوان تازه کار هستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
tyre
tyrant
tyranny
tyrannical
typography
tyrone
tête-à-tête
t’ai chi
u
u-bend
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان