Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . حاکم ظالم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
tyrant
/ˈtaɪrənt/
قابل شمارش
[جمع: tyrants]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حاکم ظالم
دیکتاتور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جبار
دیکتاتور
ستمگر
ظالم
مترادف و متضاد
autocrat
dictator
oppressor
1.The country was ruled by a tyrant.
1. کشور توسط یک حاکم ظالم فرمانروایی میشد.
2.The tyrant demanded loyalty and obedience from his subjects.
2. حاکم ظالم از زیر دستانش طلب وفاداری و فرمانبرداری کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
tyranny
tyrannical
typography
typographic
typo
tyre
tyro
tyrone
tête-à-tête
t’ai chi
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان