[صفت]

unbearable

/ʌnˈber.ə.bəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unbearable] [حالت عالی: most unbearable]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غیر قابل تحمل تحمل‌ناپذیر

معادل ها در دیکشنری فارسی: غیر قابل تحمل طاقت‌فرسا کمرشکن
مترادف و متضاد intolerable bearable
  • 1.An unbearable smell
    1. بویی غیر قابل تحمل
  • 2.The heat was almost unbearable.
    2. آن گرما تقریبا غیر قابل تحمل بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان