[قید]

unawares

/ˌʌnəˈwerz/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 غیرمنتظره بی‌خبر و ناگهانی

  • 1.The camera had caught her unawares.
    1. دوربین بی‌خبر و ناگهانی از او عکس گرفت.

2 ناآگاهانه (به‌صورت) ناخودآگاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌خبر
  • 1.He slipped unawares into sleep.
    1. او ناخودآگاه به خواب فرو رفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان