Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . صاف و صادق
2 . بدون
3 . بدون پلک زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
unblinking
/ʌnˈblɪŋkɪŋ/
قابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
صاف و صادق
رک و راست
2
بدون
3
بدون پلک زدن
خیره (نگاه)
formal
1.His father’s unblinking gaze was fixed on the fire.
1. نگاه خیره پدرش به آتش دوخته شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
unblemished
unbiased
unbending
unbend
unbelieving
unblock
unborn
unbreakable
unbridled
unbroken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان