[صفت]

unfavorable

/ʌnˈfeɪvərəbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unfavorable] [حالت عالی: most unfavorable]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نامطلوب نامساعد

معادل ها در دیکشنری فارسی: نامساعد
formal
  • 1.The conditions were unfavorable for agriculture.
    1. شرایط برای کشاورزی نامساعد بود.

2 انتقادی منتقدانه

formal
an unfavorable comment
یک نظر انتقادی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان