Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نماینده اتحادیه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
union representative
/jˈuːniən ɹˌɛpɹɪzˈɛntətˌɪv/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نماینده اتحادیه
مترادف و متضاد
union rep
1.Management and union representatives are meeting to discuss "productivity improvement" targets.
1. مدیریت و نمایندگان اتحادیه برای بحث درباره اهداف "بهبود تولید" جلسه دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
uni
unfriend
underworked
underfoot
tropical storm
untidy-looking
voice technology
wavy-haired
you know
settle one's affairs
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان