[صفت]

unmitigated

/ʌnˈmɪtɪɡeɪtɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unmitigated] [حالت عالی: most unmitigated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تمام عیار کامل، مطلق

مترادف و متضاد absolute unrelieved
  • 1.The evening was an unmitigated disaster.
    1. آن شب یک فاجعه تمام عیار بود.
  • 2.You’re talking complete and unmitigated rubbish.
    2. تو داری کاملا و مطلقا حرف‌های مزخرف می‌زنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان