[صفت]

unreliable

/ˌʌn.rɪˈlɑɪ.ə.bəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unreliable] [حالت عالی: most unreliable]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نامطمئن غیر قابل اعتماد

معادل ها در دیکشنری فارسی: بدقول غیرقابل‌اعتماد
مترادف و متضاد reliable
  • 1.an unreliable employee
    1. کارمندی غیر قابل اعتماد
  • 2.The trains were noisy, dirty, and unreliable.
    2. قطار ها پر سر و صدا، کثیف و نامطمئن بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان