Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زننده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
unsavory
/ʌnˈseɪvəri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unsavory]
[حالت عالی: most unsavory]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زننده
زشت، ناشایست
مترادف و متضاد
disagreeable
morally bad
offensive
1.an unsavory incident
1. یک اتفاق زشت
2.Her friends are all pretty unsavory characters.
2. دوستان او همگی شخصیت هایی زننده دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
unsafe
unremitting
unremarkable
unreliable
unrelenting
unscathed
unseasonable
unseeable
unshaved
unshaven
کلمات نزدیک
unsatisfied
unsatisfactory
unsaid
unsafe
unsaddle
unscathed
unscrew
unscrupulous
unsealed
unseasonably cool
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان