[فعل]

to unveil

/ˌʌnˈveɪl/
فعل گذرا
[گذشته: unveiled] [گذشته: unveiled] [گذشته کامل: unveiled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پرده‌برداری کردن

  • 1.The memorial to those who had died in the war was unveiled by the Queen.
    1. از بنای یادبود افرادی که در جنگ کشته شده بودند توسط ملکه پرده‌برداری شد.

2 آشکار ساختن پدیدار کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: نمایاندن
مترادف و متضاد reveal

3 به بازار معرفی کردن

  • 1.The company recently unveiled a test version of its new search engine.
    1. شرکت اخیراً یک نسخه آزمایشی از موتور جستجوی جدیدش به بازار معرفی کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان